جملات ناب



1) هنگامی که دو کس عاشق یکدیگر می شوند،به زودی زود نسبت به هم احساس صمیمیت پیدا می کنند; موانع معمول ملاحظه کاری و خودداری به یکباره فرو میریزد.

2) عشق فقط یک شرط دارد : 

داشتن شور و تمنا.

و هر کس می تواند این شرط را بر آورده کند.نگرش رمانتیک حامی دریافتی از عشق است که به تمام و کمال رنگ و بوی دموکراتیک دارد.

3) عاشق شدن جنبه مهمی از عشق است.

4) عشق واقعی عشقی است که دوام دارد و مشکلاتی را که رابطه ای طولانی به ناگزیر بر می انگیزد تاب می آورد.

5) باید عناصر رفتار امروزی را نه برخاسته از شخصیت خودآگاه افراد بلکه رقم خورده توراث و ژن ها بدانیم.

6) سنت ها و رسومی که اختیار کرده ایم،یا بر ما تحمیل شده است،منجر به تیره روزی می شود.

7) عیب و ایرادهایی که در عشق پیدا می شوند همواره ناشی از پیوستن و دل بستن به شخص نامناسب است یا ناشی از اینکه شخص نامناسبی به ما پیوسته و دل بسته است.

8) سازگاری یکی از دستاوردهای عشق است،نه یکی از شرایط عشق.

9) شخصی که مرا کامل می سازد خود نیز به دست من کامل می شود.این معنا معمولا در مورد الگوی دوران کودکی که در حال ترسیم آن هستیم صدق نمیکند.اگرچه کودک ممکن است بزرگسالان را شاد و سرخوش کند،این امر برای بزرگسالان معمولا فقط یک تار است در درون بافته پرتار و پود زندگی.

10) سقراط می گوید میل عاشق همانند میل کسی است که از آموختن حظ می برد و عاشق معرفت است.

11) هوشمندی یاریتان می کند که بعد از مخالفتی که ممکن است با درخواست شما صورت بگیرد دلیل بیاورید و از خود دفاع کنید.

12) مسلما دیگری کامل نیست و امکان ندارد وظیفه اصلی او در زندگی این باشد که به ما در رفع نواقص و معایبمان یاری برساند.

دیگری نمیتواند بی اندازه صبور باشد،نمیتواند به مدتی نا محدود به منظور یاری کردن به ما،برای نیازهای خودش اهمیت کمتری قائل شود.

13) اشتیاق عشق با این آرمان خیالی جریان پیدا می کند که،تنها اگر بتوانیم به شخصی که عاشق او هستیم نزدیک شویم و در حضور او زندگی کنیم،از دست همه ضعف هایمان خلاص خواهیم شد.

14) عشق ما به افراد به خاطر صفات نیک آنها بوده است.

15) انگیزه ای دیگر و قوی که در عشق وجود دارد این است که به ما همانطور که هستیم عشق بورزند.

16) ما خواهان آن هستیم که طرفمان بگوید:<<من به خود تو عشق می ورزم،درست همانی که هستی.>>

17) گاهی اوقات وقتی شخصی را ملاقات می کنیم،حس غریزی داریم که به ما میگوید احتمالا به خوبی با هم تفاهم خواهیم داشت،به ما میگوید که باب دوستی مفتوح است.این تنها از آن جهت نیست که ما درمی یابیم که می توانیم به راحتی با او کنار بیاییم،با او دوستانه کار کنیم،در او جذابیت ببینیم،در آن لحظه ی آغازین غالبا این احساس وجود دارد که در نحوه هستی او،در حالت حیاط باطنی اش،چیزی هست که به نظر آشنا می رسد.دوستی های صمیمانه ای هست که بر همسازی علایق و سلایق مبتی است;در کنار این ها دوستی هایی نیز وجود دارد که بر همسازی جان ها استوار است.

*) من از سر عشقی که به تو دارم از تو متنفرم.

این صرف نفرت نیست زیرا متضمن احساس زیاد از حد تملک است و احساس اینکه بدرفتاری به خاطر خیر و صلاح دیگری است.

19) همان نیازهایی که ما را به عشق می رساند ممکن است در فاسد شدن عشق نقشی داشته باشند.

20)در کوتاه مدت مفرح است که بابت صفاتی که اصلا از آنها بهره ای نداریم تحسین شویم،این حالت در نهایت ملال انگیز است.

21) وقتی عشق را در رابطه عاشقانه،در دوستی،با والدین یا فرزندانمان جستجو می کنیم،جویای آنیم که به همان صورتی که هستیم پذیرفته شویم.

22) کوچکترین کلبه ها برای عشاق راستین به قدر کافی بزرگ است.<<شیلر>>

23) عشق یگانه فعالیتی است که می تواند رضایت راستین به ارمغان آورد.

24) افرادی که در روال معمول کسب کارشان همواره می کوشند چیز ها را آنطور که هستند ببینند،به همین جهت کمتر قابلیت عشق ورزی دارند.

25) این که بخواهیم غیر از آنی باشیم که هستیم ممکن است سبب شیدایی شود.

26) اعتبار حرفی که از دهان کسی بیرون می آید در گرو این است که او تجربه مربوط به آن را تا چه حد پیش چشم دارد.

27) عاشق شدن یا عاشق نشدن و نیز این که عاشق چه کسی بشویم یا نشویم به اختیار ما نیست; عشق اتفاق می افتد،خواه دلخواه ما باشد خواه نباشد.

28) بخشی از آنچه در دوستن داشتن فرا می گیریم از مشاهده نحوه ارتباط بزرگسالان با یکدیگر اصل می شود.روشن است که اگر کودکی مرتبا شاهد علاقه و احترام والدینش نسبت به یکدیگر باشد و نه تحقیر و بی اعتنایی متقابل آن ها،این وضعیت در او تاثیر میگذارد.

29) عاشق شدن حاصل جمع شدن دو جیز است:

اشتیاق هایی که داریم و طرز عمل تخیل ما.

اولی ما را به جستجوی دیگری از خود به در می آورد;دومی خبر از آن می دهد که شخصی دیگر ممکن است همان کسی باشد که می تواند ما را به رضایت خاطر برساند.

وقتی این ها جمع می شوند،احساس به طرز خیره کننده ای فوران می کند.همه امیالمان متوجه آن شخص می شود و ما خیره به آن چشم های دلبند می نگریم و چند صباحی هم که شده زبده زندگی مان و عالمی تازه و قرین خوشبختی را می بینیم.




1) زندگی ارزش زنده بودن را دارد.

2) به خودم حق انتخاب می دهم.برای خودم هدف دارم و این به من احساس خوبی می دهد.

3) یاد گرفته ام که به دیگران ((نه)) بگویم.یاد گرفته ام که به جای دفاع از حقوق دیگران از حقوق خودم دفاع کنم.

4) افرادی هستند که از من سوء استفاده می کنند و با من رفتار درستی ندارند.من دارم روی این مسئله کار می کنم که نوع دوستی هایم را تغییر دهم.

5) یاد گرفته ام در محیط کارم حد و مرزی قائل شوم.

6) روابطم با خدا خیلی بهتر شده است.می دانم که کسی به فکر من است و به من کمک می کند تا از خودم مراقبت کنم.

7) همین که روز به روز بهتر شوید حتی کم ، این خودش عالیست.

8) ما راه پر پیچ و خم مراقبت از خود و عشق به خود را آغاز کرده ایم.ممکن است در این راه مشکلات و گرفتاری هایی باشند ولی ما از پا نخواهیم نشست.

9) وابسته ناسالم کیست؟ آدمی بسیار متوجه ، مهرانگیز و علاقمند.

10) وابستگی عاطفی هر چه باشد یک مشکل است و رهایی از آن باعث راحتی ما می شود.

11) یک وابسته عاطفی کسی است که از خودش مراقبت نمی کند.

12) وابسته عاطفی کسی است که اجازه می دهد رفتار دیگران بر روی او تاثیر بگذارد و مصرانه می خواهد رفتار دیگران را کنترل کند.

13) نباید از خود توقع داشته باشیم کامل باشیم و نباید هم از دیگران توقع داشته باشیم کامل باشند.

14) در مقابل سیستم های به شدت از هم پاشیده که بر بسیاری از ما تاثیر گذاشته اند واکنش نشان نداده و در چنگال مسائل احماقانه گرفتار نمی شویم.در عوض هنر جدا کردن خویش را از مسائل و مشکلات دیگران به عنوان یک قربانی یاد میگیریم.

15) یاد میگیریم که برای خودمان مفید باشیم ، شاد باشیم  و از زندگی لذت ببریم.

16) ما حق انتخاب داریم.

17) عجیب است که ما در مواردی که کاملا بی اراده و تسلیم هستیم بیشتر از هر وقت دیگری تغییر یافته و به بهبودی نزدیک تر می شویم.

) قواعد ظالمانه بر زندگی شخص و عملکرد او تاثیر دارند.

این قواعد می گویند:

1-احساساتت را بیان نکن.

2-فکر نکن.

3-مسائل را تشخیص نده ، درباره آنها صحبت نکن و به فکر چاره آنها نباش.

4-خودت نباش.خوب ، درست ، قوی و کامل باش.

5-خودت را دوست نداشته باش.فقط از دیگران مواظبت کن و از خودت غافل باش.

6-شادی نداشته باش ، شیطنت نکن و از زندگی لذت نبر.

7-به خودت و دیگران اعتماد نداشته باش.

8-آسیب پذیر نباش.

9-صریح نباش.

10-به مردم نزدیک نشو.

11-رشد نکن ، تغییر نکن و خلاصه وضعیت کنونی این خانواده را به هم نزن.

و و و .

19) از جمله عباراتی که شخصیت شما را ضعیف و اراده شما را سست می کند:

1-من دوست داشتنی نیستم.

2-من لایق چیزهای خوب نیستم.

3-من هیچ وقت موفق نخواهم شد.

سعی کنید عکس این جملات را هر روز صبح که خود را در آینه نگاه می کنید به خودتان بگویید.

20) آتش زیر خاکستر گذشته ماست.گذشته و آینده را رها کرده و در لحظه زندگی کنید و شاد باشید.

21) نشانه ی فشار روانی ((حساسیت بیش از حد)) است.

22) بهبودی یافتن یعنی تغییر این قبیل رفتار های خودشکنی که یاد گرفته ایم.

23) بهبودی یعنی برخورد با هر چیزی که باعث رنج و عذاب ما شده است.

24) خودتان را دوست بدارید،برای سلامتی خویش بکوشید این حق ماست.

ادامه دارد.


  • استرس ، اضطراب و نگرانی
استرس : واکنش به موقعیت یا حادثه ای که در آینده زیر فشار قرار میگیرید . استرس در زمینه های جسمانی و احساسی در شما اثر می گذارد و به اندیشه و رفتارتان نفوذ می کند.
اضطراب : یک احساس . در رابطه با استرس ، ترس از شکست خوردن یا استنباط تهدید یا خطر است.
نگرانی : یک فرآیند فکری منفی درباره آینده ، یعنی (چه میشود اگر.؟)

1) اگر پیوسته از نظر جسمانی و ذهنی وحشت زده و نگران باشید در وضعیت مطلوب به سر نخواهید برد.

2) اگر احساس حسادت می کنید ، اندیشه هایتان منفی می شوند.

3) زیر فشار قرار گرفتن می تواند به شما انگیزه بدهد که برای موفق شدن بیشتر تلاش کنید.

4) نخوابیدن به اندازه ی کافی می تواند مشرب و حالت شما را به هم بریزد.

5) استرس را معمولا به دو طبقه تقسیم میکنند :

1-حاد . 2-مزمن.

استرس حاد شایع ترین نوع استرس است که بر اثر عوامل تنش زای کوتاه مدت ایجاد می شود.

استرس دهنده های حاد آن هایی هستند که شما معمولا بر آن ها تسلط های دارید.

برای مثال:می توانید خودروتان را تعمیر کنید یا از همسر سابقتان فاصله بگیرید.

استرس مزمن فشار بلند مدتی است که بر اثر عواملی که زمان پایان قطعی ندارند و ما روی آن اختیاری نداریم ایجاد می شود.

استرس مزمن بسیار خطرناک است.استرس مزمن بخشی از زندگی می شود به طوری که ناراحت و گرفته بودن را بخشی از زندگی تلقی میکنید.

6) گاه نیفتادن حوادث خوب ممکن است تولید استرس کند.

7) می توانید واکنش خود را در قبال استرس تغییر دهید و بر اعتماد به نفس خود برای چیره شدن بر استرس بیفزایید.

8) بی جهت خود را زیر فشار های  بی مورد قرار ندهید.فراموش نکنید چیزی به نام کامل و صد در صد بی عیب و نقص وجود ندارد.

9) اشخاص با هم تفاوت دارند.یکی رویدادهای اتفاق افتاده را مشکل به شمار می آورد و دیگری احتمالا آن را فرصتی مناسب ارزیابی می کند.شما شامل کدام دسته می باشید؟؟؟

10) ممکن است بر این باور باشید که اندیشه << چرا این همیشه برای من اتفاق می افتد>> اندیشه ای کاملا بجا و مناسب است.اما این طور نیست.این گفته می تواند رفتار شما را تغییر دهد.در سلامت جسمانی شما تاثیر بگذارد و روحیه تان را خراب کند.این جمله ها مضوعات مهمی هستند. 

11) اندیشه همان واقعیت نیست :::

نمی توانم این کار را بکنم - همه ی آن ها از من متنفرند - به اندازه ی کافی خوب نیستم - و .

به آسانی ممکن است این اندیشه ها را به عنوان واقعیت بپذیرید.احساس بدی درباره ی آن ها داشته باشید اما این ها فقط فکر هستند واقعیت نیستند.این ها فرضیه هایی هستند که مغز منفی جبهه گرفته شما آن ها را ساخته است.این ها بیانگر آن احساسی هستند که در مورد خود دارید.این ها ارتباطی با واقعیت ندارند.

مثلا بجای اینکه بگویید << نمی توانم این کار را بکنم >> بگویید << گمان میکنم نمی توانم این کارا را انجام دهم >>

12) هنگامی که احساس میکنید نمی توانید کاری را انجام دهید سعی کنید مدارک و شواهدی بر خلاف این باور پیدا کنید.

13) طرز فکر،رفتار و احساس شما از نظر جسمانی و احساسی همه با هم ارتباط دارند،اگر یکی از آن ها را بهتر کنید،بقیه هم بهتر می شوند.

14) قیافه ظاهری شما و حالت چهره شما اندیشه و احساستان را به دیگران منتقل می سازد.

15) وقتی به بروز استرس پشت سر هم دچار شدید،بدن و ذهنتان توانایی برخورد با واقعیت های زندگی را از دست می دهد.

16) قرار گرقتن در حالت آرمیدگی به مهارت نیاز دارد.

مثلا اگر سر کارتان هستید،می توانید محل و زمانی مناسب پیدا کنید و به راحتی ده دقیقه از اوقات خود را صرف خودتان بکنید.

و سر انجام نکته ی مهم این است که خودتان را داوری نکنید.به خودتان سخت نگیرید.اگر در یکی دوبار اولیه تمرینات احساس کردید به شما کمکی نمی کند،خودتان را سرزنش نکنید و ناراحت نشوید.سعی کردن برای قرارگرفتن در حالت آرمیدگی بهتر از در آرامش قرار نگرفتن است.این کارها به تمرین نیاز دارند.وقتی این تمرینات را یاد گرفتید،هرگاه احساس کردید که بدنی گرفته و منقبض دارید،می توانید جلو واکنش جنگ یا گریز خود را بگیرید و سریع تر به آرامش برسید.

17) جنگ یا گریز،واکنشی اولیه و خودکار به استرس است.با آموختن هر چه بیشتر کاستن از استرس آرام تر می شوید.

) قرار گرفتن در حالت آرامش یکی از اولویت های زندگی شماست که برای همیشه استرس را از بدنتان دور می کند.

19) اجتناب نکنید،همیشه با موضوع برخورد کنید.

20) اضطراب می تواند سبب شود که رفتاری کاملا به دور از شخصیت خود در پیش بگیرید.ممکن است خشمگین شوید،کاسه صبرتان لبریز شود یا ذهنتان مسائل مهم را فراموش کند.

21) در زندگی تان هرجه آت و آشغال کمتری وجود داشته باشد،ذهنتان خلوت تر می شود.هر اندازه هم بر این باور باشید و بگویید که تحت تاثیر شلوغی و بی نظمی خانه قرار نمی گیرید،واقعیت این است که بی نظمی در خانه بر شدت استرس شما می افزاید.

22) مسئولیت کمتری را بپذیرید.

23) از کارهای هولناک اجتناب کنید.

24) به درخواست هایی که می دانید نمی توانید انجام دهید پاسخ نه بدهید و درباره چرای آن نیز صادق باشید.

25) تفویض اختیار کنید. همه ما می دانیم که گاه اگر خودمان کاری را انجام دهیم بسیار ساده تر است،اما باید به دیگران اعتماد کنید که با راهنمایی شما بتوانند آن کار را انجام دهند.

26) کارهایی را که می توانید انجام دهید،اولویت بندی کنید.

27) درباره زمانی که می توانید انجام دهید صادق باشید.

28) به خودتان فشار بیش از اندازه نیاورید.مجبور نیستید مطابق انتظارات دیگران ظاهر شوید.

29) تفریح را فراموش نکنید .

کارهایی را که به راستی دوست دارید انجام دهید.در دفترچه یادداشت روزانه خود زمانبندی کنید.گاه به اندازه ای درگیر کارهای استرس زا می شویم که فراموش می کنیم قرار است در زندگی لذت هم ببریم.

30) مشکلی را که می خواهید در موردش دست به اقدامی بزنید،شناسایی و مکتوب کنید که دقیقا چه مشکلی شما را نگران کرده است.

31) رها شدن از هر خواسته غیر ضروری به شما فرصت و انرژی بیشتری می دهد تا روی مسائل مهم خود کار کنید.

32) نگرانی درباره رخدادی که هنوز به وقوع نپیوسته است درست حالاتی را در ما ایجاد می کند که انگار آن رخداد اتفاق افتاده است.

33) طبیعت قرار نیست به ساز شما برقصد.

34) اساسی ترین راه های برخورد یا نگرانی این است که یا آن را به فراموشی بسپارید یا فکری به حالش بکنید.

35) بازی کنید*هدف مبنای خود را بیابید*کار جسمانی انجام دهید*به موسیقی گوش بدهید*کتاب بخوانید*حضور ذهن داشته باشد*برای دوستان خود ایمیل بفرستید*به یکی از دوستانتان تلفن کنید*به دیدن دوستانتان بروید*به سراغ اینترنت بروید*کاری جدید یاد بگیرید*گفته ها و نقل قول های مثبت را بخوانید.

36) پرت کردن حواس راهکاری عالی برای مدیریت بر نگرانی های بی مورد است.

37) سه توجیه عمده برای نگرانی:

مسئولیت-کنترل-انگیزه 

38) بسیاری افراد معتقدند که نگرانی نشانه توجه داشتن است.

نگرانی مقوله ای منفی و توجه داشتن مقوله ای مثبت است.

39) افکار قدرت جادویی ندارند.

40) نگرانی ابزاری برای حل مسئله است.سبب می شود که من درباره گزینه هایم مطمئن تر شوم.

41) نگرانی درباره حادثه ای که هنوز اتفاق نیفتاده بی معناست.

42) اگر پیوسته منفی بیندیشید،رفتاری منفی پیدا میکنید.

43) از خود بپرسید ((اگر بدترین حادثه ی ممکن اتفاق بیفتد آیا فردا،ماه دیگر،یا یک سال دیگر این اهمیتی خواهد داشت؟))

44) اگر دونفر با هم با صدای آهسته حرف بزنند،فرض را بر این می گذارید که آنان دارند درباره شما حرف میزنند.این جبهه گیری ها افکار منفی خودکار شما را شکل می دهند.

45) به جای استفاده از کلماتی که شکل <<باید>> دارد،از کلمات انعطاف پذیرتری بهره بگیرید.به جای اینکه بگویید :<<باید این کار را می کردم>> بگویید:<<می توانستم این کار را بکنم>>.به توقعات غیر واقع بینانه خود بها ندهید.

46) آنچه را نمی توانید تغییر دهید،بپذیرید.

47) تصور کنید هر فکری که درباره موقعیت از آن اجتناب می ورزید،قطاری پر سرعت است.

سوار قطار نشوید.بگذارید بدون شما صحنه ذهنتان را ترک کند.درگیر فکر نشوید.

48) با خود عهد کنید که اگر کاری را آغاز کردید،آن را تا به انتها انجام دهید،در غیر این صورت امکان توفیقی در کار نخواهد بود.

49) به تندرستی بها بدهید.

50) به اندازه ی کافی بخوابید.

51) خنده بهترین داروی هر درد است.پژوهشگران در دانشگاه آکسفورد به این نتیجه رسیده اند که خنده سبب می شود بدن ماده ای بنام اندروفین تولید کند که ماده ای دردکش است.بنابراین،کسانی که می خندند به احساس بهتری می رسند.پژوهشگران دو گروه تشکیل دادند.یک گروه به مدت 15 دقیقه برنامه ای کسل کننده و گروهی دیر برنامه خنده دار را تماشا کرده اند.کسانی که برنامه خنده دار را تماشا کرده بودند،ده درصد بیشتر از گروه نخست درد را تحمل کرده بودند.

52) زمانی را صرف دوستان و خانواده بکنید.

53) با ورزش کردن و توجه به خوردن غذای مناسب به احساس بهتری برسید و مشکلات خود را بیشتر حل کنید .

.

.

.

پایان نکات کتاب <<این کتاب شما را آرام میکند.>>

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین لحظات کنارفرشته عمرم مرکز بازی های ps4 هبوط طراحی سایت درکرج|فروشگاه اینترنتی|هاست سکوتکده ویلا های شهرکی کانون فرهنگی هنری شاه خراسان شرکت فنی مهندسی ماد تابلو⎢ MAD_TABLO ارا Never lose your motivation